دوست کاغذی

درباره کتابهایی که خوانده ام، می خوانم و خواهم خواند. شاید فیلم هم نقد کردیم

دوست کاغذی

درباره کتابهایی که خوانده ام، می خوانم و خواهم خواند. شاید فیلم هم نقد کردیم

مشخصات بلاگ

برای معرفی کتاب فیلم و سایر چیزها

آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


خب بزرگترین راهپیمایی عالم اسلام اتفاق افتاد و کلی آدم مریض شدند و کلی پول خرج این راه پیمایی شد و شهرداری تهران با خیلی از نیروهایش تعطیل شد و کلی آدم از کارشان باز ماندن و کلی زنها و بچه ها ده روز از پدر و شوهرشان محروم ماندند و کلی آدم در حسرت نرفتن و نرسیدن و ...


سوال میشود خب این اتفاق به چه دلیلی افتاد؟

با چه پشتوانه ی قرآنی و عقلی و یا روایی؟


عقل که هیچ توجیهی برای این حادثه ندارد و تازه نهی هم دارد چون بخش بزرگی از جهان اسلام درگیر این اتفاق نیستند و به ظاهر میتواند بستر خوبی برای اختلاف هم باشد!!


از بعد روایت هم که بعد از امام حسین تا غیبت امام زمان که حدود 200 سال است دو روایت بیشتر نیست که یکی خود زیارت اربعین است از امام صادق و دیگری نشانه های مومن از امام هادی است! که در آنهم ذکر نشده کدام زیارت اربعین یا زیارت اربعین چیست و مطلقا عنوان زیارت اربعین آورده شده که هر دو هم ضعیف السند هستند و دومی که اصلا با قرآن هم تناقض دارد و مثلا از نشانه های مومن انگشتر دست کردن ذکر شده که خیلی بعید است این کلام امام باشد با توجه به نشانه های مومن که در قرآن ذکر شده(قد افلح المومنون)!! و هیچ معصومی در این دویست سال برای زیارت اربعین راهی کربلا نشده و کلا اهتمامی به زیارت وجود نداشته و تنها بزرگداشت روز شهادت ایشان است که روایت دارد و آنهم یاد است و نه به سر و سینه زدن و طولانی عزا داری کردن و ...


آیا بوی اختلاف و کم رنگ کردن حج به مشام نمی رسد؟


عرفه هم که خدا به زائرین امام حسین بیشتر و زودتر توجه میکند تا متوقفین در صحرای عرفات!! کل عرفه هم با مناجات امام حسین در صحرای عرفات مصادره شده و هیچ توجی به این نمیشود که عرفه چیست و قرار است به چه چیزی بیشتر و بهتر معرفت پیدا کنیم و اصل تفکر در این روز به فراموشی سپرده شده است!!!


آیا دستهای بیگانه و یا کسانی که سود خواهند برد از این اتفاق در این بدعت آشکار نیست؟(تا 10 سال پیش اصلا خبری از این راهپیمایی نبود و جزو عادات بخشی از قبایل عراق بود)


چشم که باز میکنیم و دقت که میکنیم میبینیم کل توجهاتمان معطوف به خواب این آقا و مکاشفه ی آن عزیز و روایات ضعیف السندی است که به هیچ جا بند نیست و بعضا خلاف قرآن و عقل سلیم!؟


و باز هم قرآن فراموش شده که محکم فرمان داده "وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ‌ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَـٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾ اسرا"

و آنچه را که برایت بدان علمی نیست پیروی مکن ، همانا گوش و چشم و قلب فروزان، همگی اینها مورد پرسش و بازخواست بوده‌اند.


و یا فرموده "قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِ‌ینَ أَعْمَالًا ﴿١٠٣ الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿١٠٤﴾ کهف"

بگو: «آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانیم‌؟» کسانی که کوشش‌شان در (ژرفای) زندگی دنیا گم گشته، حال آنکه می‌پندارند کاری خوب انجام می‌دهند. (البته این آیه مربوط به کسانی است که همه ی توجهشان را معطوف به ساخت دنیا و پیشرفت مالی و رفاهی در دنیا کرده اند )

ولی این هم یک جنبه ای است

ما که از هر کسی پرسیدیم:


یا گفت دل است

یا گفت به عشق امام حسین

یا گفت درمان دردمان

یا گفت شفاعت

یا گفت: ...


و خدا میداند که راهپیمایی از میدان امام حسین تا شاه عبد العظیم یا در شهرهای دیگر از کجا تا کجا دیگر چه توجیهی دارد اگر کربلا رفتن حتی توجیه داشته باشد!؟


خلاصه با صدای بلند و بی شرمانه بدعت میکنیم

:(


من منتظرم تا با دلیل خوبی از طرف شما


بلند بگم اشتباه کردم

  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


این پست به دلیل نگارش بسیار بد دوباره ویرایش شد. با عرض پوزش از رفقا

روایات ما پر است از توصیفات برزخ و فاصله ی بین مرگ و قیامت.
سیاحت غرب عنوان رمانیست از آقا نجفی قوچانی که بخش عظیمی از باورهای ما را درباره ی قبر و عالم برزخ شکل داده است. ولی آیا کسی تا حالا به قرآن نگاه کرده است ببیند نظر قرآن درباره ی قبر و برزخ چیست و این عالم در کلام خدا چگونه توصیف شده است!؟

امروز می خواهیم بخشی از آیاتی را که حس و حال برزخ و احیای مردگان برای قیامت را بیان کرده  بررسی کنیم تا ببینیم آیا عقایدمان با کلام خدا مطابقت دارد یا خیر!؟

بسم الله

اول
بهترین آیه، که مربوط به عزیر نبی میشود:

أَوْ کَالَّذِی مَرَّ‌ عَلَىٰ قَرْ‌یَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُ‌وشِهَا قَالَ أَنَّىٰ یُحْیِی هَـٰذِهِ اللَّـهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّـهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ‌ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَ‌ابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ ۖ وَانظُرْ‌ إِلَىٰ حِمَارِ‌کَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِّلنَّاسِ ۖ وَانظُرْ‌ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ‌ ﴿٢٥٩﴾ بقره

ترجمه ی بخش قرمز:
پس خدا او میراند برای صد سال و بعد برانگیختش و گفت: چقدر توقف کردی؟ جواب داد: یک روز یا بخشی از یک روز

دوم
قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْ‌قَدِنَا ۜ ۗ هَـٰذَا مَا وَعَدَ الرَّ‌حْمَـٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿٥٢﴾ یس

گفتند وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه هایمان بر انگیخت

سوم
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ یس

گفته شد وارد بهشت شو! گفت کاش قوم من میدانستند(وضعیت الان من را) کمی توضیح سه نبی بر  قومی برانگیخته شدند و مردی آنها را تایید کرد و او را کشتند و بلافاصله وارد بهشت می شود و می گوید کاش قوم من حال من را می دانستند (شاید جایگاه شهدا این گونه باشد و ورود بی حساب به بهشت)

چهارم
داستان اصحاب کهف هم هست که ذکر نمی کنم چون مرگ نبود و خواب بود که البته میدانیم جنس مرگ و خواب یکی است با این تفاوت که روح در خواب برمی گردد و در مرگ نه!

آیه مربوطه:
اللَّـهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا ۖ فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْ‌سِلُ الْأُخْرَ‌ىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُ‌ونَ ﴿٤٢﴾ زمر

خدا جان‌های مردمان را هنگام مرگشان می‌ستاند، و جان‌هایی را که در خوابشان نمرده‌اند. پس جان‌های آنان را که مرگ را برشان حتمی کرده  نگاه می‌دارد، و آن دیگران را تا هنگامی معین باز پس می‌فرستد. قطعاً در این برای مردمی که می‌اندیشند نشانه‌هایی است.

آیات دیگری هم هست که یادم نیست ولی فکر کنم کفایت کند همین مقدار!

دوستان! خدا مرگ و زنده شدن را بر عزیر نبی چشاند و برای ما داستانش را نقل کرده و در آن از او سوال کرده حست چیست؟ و کسی که مرگ را چشیده میگوید مثل یک خواب بعد از ظهر بود، یا نهایتا از فرط خستگی یه روز خواب بودم!!

یا قیامت که در صور دمیده میشود گنهکاران انگار از خواب پریده باشند برخورد میکنند!!

و من نمی دانم این روایات و داستانهای درباره ی قبر و برزخ را به چه سیریشی به کلام خدا می شود چسباند :(


آها یادم آمد!!!!!!
 یک آیه ی دیگری هم هست اتفاقا، که در آن نام برزخ آمده!!!!!!!!!

حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَ‌بِّ ارْ‌جِعُونِ ﴿٩٩ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَ‌کْتُ ۚ کَلَّا ۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَ‌ائِهِم بَرْ‌زَخٌ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿١٠٠ فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ‌ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ ﴿١٠١﴾ مومنون

ترجمه ی بخش قرمز:
. بعد از آن(مرگ) فاصله ای است تا روز برانگیخته شدن


خب سوال میشوذ این فاصله چی هست؟ و سوال من این است که این سوال را از چه کسی باید پرسید؟

جواب خودم خداست و قرآن که به خوبی این فاصله را به خوابی نیم روز تشبیه کرده.

در آخر:
اما کسانی که در قلبشان مرض است همین بخش متشابه را از قرآن دست می گیرند و
دست به قلم می شوند و در فارسی برزخ عربی را تبدیل میکنند به اسم عالمی و داستان سرایی می کنند و آیه ی هشدار خدا را که در ادامه ذکر خواهم کرد را توجه نمی کنند و نهایتا آن می شویم که پیامبر میگوید قوم من قرآن را رها کرده است!!

وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِن کِتَابِ رَ‌بِّکَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿٢٧﴾کهف

و آنچه را که از کتاب پروردگارت سویت وحی شده است بخوان و پیروی کن. کلمات او را هیچ‌گاه تبدیل‌کننده‌ای نیست. جز او هرگز پایگاه و پناهگاهی نتوانی یافت.

و پیامبر خدا می گوید:
وَقَالَ الرَّ‌سُولُ یَا رَ‌بِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَـٰذَا الْقُرْ‌آنَ مَهْجُورً‌ا ﴿٣٠﴾ فرقان

و پیامبر گفت: «پروردگارم! قوم من بی‌گمان این قرآن را بس دور و مهجور گرفتند.»

****
آقا دقت کنیم روایاتی که با قرآن مطابقت نداشته باشند به دستور پیامبر دروغ است و از او نیست والسلام
  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


و ابر، ابر نبود، آسمان کپک زده بود



پ.ن: اعتراف میکنم کسی مثل محمد کاظم کاظمی نتونسته دلمو تو شعر ببره

من شعری دوست دارم که جیگر آدم رو بلرزونه

  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَ‌ىٰ أَوْلِیَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿٥١﴾ مائده


هان ای کسانی که ایمان آوردید! یهودیان و مسیحیان را دوستان و سرپرستان خود مگیرید. گروهی از آنان دوست گورهی دیگرند (و) هرکس از شما آنان را به دوستی و سرپرستی بگیرد، بی‌گمان از آنان است. خدا گروه ستمگران را هدایت نمی‌کند.


خب خدا میگوید با اینان دوستی نکنید و زیر پرچمشان نروید


حالا ما سوال میکنیم خدایا لا اله ش راگفتی الله اش را هم معرفی کن که برویم با او دوستی کنیم


خدا هم اجابت کرده سوالمان را و جواب داده:


إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَ‌اکِعُونَ ﴿٥٥﴾مائده


ولیّ شما تنها خدا و پیامبرش و کسانی‌اند که ایمان آوردند؛ کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند. 


این ترجمه ی رایج است و خب به نظر منطقی نمی آید!

چرا؟

چون خدا که دوست است و پیامبر هم به رحمت خودش پیوستند و من کسی را نمیشناسم که در حال رکوع زکات داده باشد غیر از یک نفر که او هم به رحمتش پیوسته است!!!!


آویزان ماندیم که!!!! :(


خدایا ما تو سال 1393 از کجا کسی را پیدا کنیم که در رکوع نمازش زکات داده باشد تا با او دوستی کنیم و سرپرست خود قرارش دهیم؟


ولی ما می دانیم خدا این کلمات را برای همیشه ی بشریت فرستاده و نباید کار را بر ما دشوار کند پس احتمالا دوباره مشکل همیشگی را داریم!!


بی دقتی در ترجمه :(


خود نامردش است

مشکل کجاست؟


در ایمان آورندگان و نماز گذاران و زکات دهندگان که نیست چون هم واضح است و هم با معنی و هم جهان شمول مشکل در قید آخر است "و هم راکعون"


در کتاب لغت می گردیم ببینیم رکع به چه معنی ای است و آیا در قرآن جاهای دیگری هم از این کلمه استفاده شده است؟


وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ‌ رَ‌بَّهُ وَخَرَّ‌ رَ‌اکِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾ص

و داوود گمان برد که مورد امتحان واقع شده پس از خدا طلب بخشش کرد و متواضعانه به زمین افتاد و به سوی خدا بازگشت


معنای رکوع تواضع است و برای همین به عمل تعظیم کردن در برابر خدا رکوع می گویند.


خب حالا با این معنی برویم و آیه را ترجمه کنیم:


ولیّ شما تنها خدا و پیامبرش و کسانی‌اند که ایمان آوردند؛ کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و متواضعانه (بی منت. بدون ریا. بدون اذیت) زکات می‌دهند.


آخی یک عالمه دوست پیدا کردیم که میتوانیم با آنها ارتباط تنگ برقرار کنیم و بی دوست نماندیم. :)



خدایا ممنون که بی کس و کار نگذاشتیماون

  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾ مائده


ای کسانی که ایمان آوردید از خدا پرواکنید و وسیله ای برای رسیدن به او پیدا کنید و در راهش تلاش کنید شاید رستگار شدید


کمی معنای پیداکردن وسیله برای رسیدن و مجاهدت در راه خدا با هم جور در نمی آید باید به این ترجمه شک کرد.


ما در فارسی به اسباب و لوازم انجام کار وسیله میگویم


خب مگر آیه قرآن فارسی است که ما این کلمه را به این شکل معنی میکنیم!!!!!؟


در عربی ما یک وصل داریم یک وسل


وصل به رسیدن گویند و وسل به با اشتیاق و شتابان رسیدن


مثل اینکه: برای رسیدن به شمال از شوقش نخوابید و تا صبح رانندگی کرد. عرب به این شخص میگوید واسل به شمال و نه واصل به شمال


خوب حالا دوباره برویم معنای آیه را بررسی کنیم:

ای کسانی که ایمان آوردید از خدا پروا کنید و با شوق و اشتیاق خود را به او برسانید و در راه او تلاش کنید شاید رستگار شوید


ظاهرا چیزی در ترجمه عجیب و غریب نیست و متن خوب فهمیده می شود و در ضمن متن عربی فارسی توهم نشده است.


عی بابا بیچاره شدیم که!! ما تا حالا دنبال وسیله برای رسیدن به خدا بودیم مثلا محرم بشود و کشتی سریع امام حسین بیاید و سوار شویم و تند برسیم به خدا!! ولی مثل اینکه باید برویم سراغ تقوا و مجاهدت فردی!!!‌ :(


پاشین... پاشین بریم که خیلی عقبیم :)


پاشین بریم شاید رستگار شدیم


  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


چند تا یه بیت روی شعرهای خوبی که دستم رسیده بود یا دیده بودم گفتم که اینجا هم منتشرشون میکنم و از صاحب شعر ها یا فرستنده شون تشکر میکنم


اول: بر روی غزل سر کار خانم مهیجی با نام "آنقدرها صبور"


ایشون گفتن:

آه این شب فریب که گویا خودمنم
اینک دوباره سرمه ی ممتدکشیده است


من گفتم:

زیبا بکش، دوباره بکش، خوب تر بکش
این دل که از دو چشم تو بی حد کشیده است


دوم: بر روی غزل سرکار خانم صادق زاده با نام "چشمهایت"

ایشون گفتن:

پشت حصار آرزوها جای من نیست
بگذار باشم در پناه چشم هایت


من گفتم:

باز این دلم لک میزند روی خوشت را
با خنده های قاه قاه چشمهایت


سوم: در جواب رباعی ای که یکی از دوستان برام فرستاده بود


گفته بود:

روشن روان عاشق از تیره شب ننالد

داند که روز گردد روزی شب شبانان


باور نکن که من دست از دامنت بدارم

شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان...


من گفتم:

ماه ْ در روزی و من بسته ی تشویش

نکند روز شود این شب وصلت



  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


ارتباط انسانها دو نوع است:

نسبی و سببی


آدم با یک سری انسانها نسبت دارد

پدرم

مادرم

پدر بزرگم

مادر بزرگم

برادرم

خواهرم

خواهر زاده و برادر زاده ام

دایی و خاله و عمو و عمه ام

پسرها و دخترهای دایی و خاله و عمو و عمه ام

نوه عمه ی دختر خاله ی پدر بزرگم

و روابط پیچیده تر از این


این نوع از ارتباطات اجباریست و روشن و در کل شامل پیوندهای خونی می شود که خدا در حد پرستش خودش به آن اهمیت داده است!!


وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْ‌بَىٰ ...(83) بقره

اخذ میثاق از بنی اسرائیل برای پرستش خدا و احسان به والدین و نزدیکان


وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْ‌حَامَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَ‌قِیبًا ﴿١﴾ نسا

این که خیلی جدیست: واو عطف دارد و میگوید از خدا پرهیز کنید و "بدون تکرار امر به تقوا" نزدیکان نسبی را به تقوای خدا می چسباند


قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرً‌ا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْ‌بَىٰ (23) شوری

در اینجا هم که پیامبر مزد رسالت نخواسته به امر خدا و بعد امر کرده (باز به امر خدا) که با نزدیکانتان پیوند محبت آمیز داشته باشید


مسئله خیلی جدی ای برای خداست ظاهرا


نوع دوم رابطه انسانی رابطه ی سببی است:

رابطه ای که در اثر همجواری و همسایگی و همکلاس بودن و هم درس شدن و همکار گشتن و هم مسیر شدن و .... به وجود می آید که به دوست شدن و عاشق شدن و ازدواج که محکمترین رابطه ی سببی است بسط پیدا میکند.


این روابط، روابط سستی است و وظیفه ی حقوقی ای بر این روابط وضع نمی شود و تنها ازدواج است که آنهم به واسطه ی قرار داد بستن حقوقی می شود و مسئولیت آور!


این روابط بر عکس روابط نوع اول اختیاری است و برای همین هم هست که ما این روابط را خیلی میپسندیم! ولی اکثرا توجه به مشکلات این پسندهامان نداریم


از رابطه ی نوع اول (نسبی) انتظار وفا و تعهد هست و از رابطه ی دوم (سببی) نیست که این شرع خداست 


و ما معمولا از رابطه ی نوع دوم آسیب می بینیم به خاطر اعتمادهای بیش از حد به کسانی که عدم شناخت کافی از آنها داریم و یا توهماتی که در رابطه با آنها با خود می بافیم


شریکی که به او تکیه میکنیم

دوستی که به او اعتماد می کنیم

همسری که همه کسمان میشود!!


و این می شود پایه ی آسیب دیدنهای بیش از حد ما


میدانم که خیلی ها از دست پدر بی تعهد خود آسیبها دیده اند

یا مورد خیانت اقوام قرار گرفته اند 

یا ...

ولی این پست برای توجه دادن به رابطه های سببی است و توجه به اینکه مواظب حدود و صمیمیت و عاشقی  و ... در رابطه با این دسته از روابطمان باشیم.


یادمان نرود اگر هر کسی (چه سببی و چه نسبی) به اندازه ی خودش و در جای خودش مستقر باشد هیچگاه و به هیچ وجه نمی تواند به ما ضربه بزند حتی اگر در آغوش ما بخوابد به شرطی که در فاصله مناسب و مکان صحیح خودش قرار گرفته باشد و ما در رابطه ی بالغانه با او باشیم.



یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨٩﴾ شعرا


این هم حسن ختام


چیزی برای آدم فایده دارد که در جای خودش قرار گرفته باشد و آدم با قلب سالم و تصمیمات بالغانه با آن در ارتباط باشد.





  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


وای از آن ساعاتی که پدری جنگیدن پسر ارشدش را ببیند و ...


سرو خوش اندام تو هوش مرا می برد

چرخش دستان تو جان مرا می درد


باد میان گیسو هیچ مده که عمرم

در طلب بوی تو می دود و می رود


:(

  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


امروز می خواهیم یک قاعده عربی یاد بگیریم به نام احتباک !


کار احتباک بلاغت کلام و نوشتار در جملاتی است که دو سویه هستند مثلا شامل گذشته و آینده می شوند یا دو مکان یا دو کار مربوط به هم یا ملکیت دو چیز نسبت به یک چیز و الی ماشالله استفاده داره


مثل

قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ بقره


ترجمه تحت الفظی بخش قرمز:

و میداند آنچه را آشکارا میکنید و قبلا مخفی انجامش میدادید


کمی بی معنی به نظر میرسد و دلیلش هم وجود همین احتباک است! حالا اگر با قاعده معنی اش کنیم اینطور میشود:

و میداند آنچه را از آشکارا و نهان انجام میدادید و میدهید


یعنی شامل دو زمان و دو نوع عمل است یکی گذشته با دو حالت مخفی و آشکار و یکی مضارع (حال و آینده) با دو حالت مخفی و آشکار


یا مثل:


وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَ‌نِی وَإِلَیْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٢٢ یس


ترجمه بخش قرمز رو ببینید:

که مرا آفریده و به سوی او بازگردانده می شوید(ترجمه ی یکی از آقایون!!!!!!!)


واقعا اگر کسی به این صورت حرف بزند ما نمیگویم قاطی دارد!!! آخر چه ارتباطی دارد آفرینش من به بازگشت شما!؟


با رعایت احتباک که ترجمه اش کنیم اینطوری میشود:

که ما را آفریده و به سوی او باز می گردیم


تفصیلیش اینگونه میشود:

که من را آفریده و شما را آفریده و به سوی او باز می گردم و به سویش باز میگردید


حالا شاید بگویم: این چه اهمیتی دارد!!


اهمیتش وقتی مشخص می شود که بخواهیم احکام استخراج کنیم یا اخلاق!!


مثل


قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِ‌هِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُ‌وجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ خَبِیرٌ‌ بِمَا یَصْنَعُونَ ﴿٣٠ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِ‌هِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ... (31)نور


ترجمه ی بخش قرمز:

به مردان با ایمانم بگو چشمهایشان را فرو بندند و شرمگاه خود را بپوشانند... و به زنان مومن بگو چشمانشان را فرو بیندازند و شرمگاه خود را بپوشانند

خوب از خدا سوال میشود: خدای ماه و آفتاب و من و ما من بچه مومن چشمم را بر روی چه چیزی ببندم؟ زمین، آسمان، بچه ها، پیر زنها، بابام و...!؟ شرمگاهم رو از چه چیز بپوشونم؟ سرما، آب، خاک، دست مامانم و....!؟


باز احتباک! ترجمه چی بوده؟


این بوده:

به مردان مومن بگو چشم خود را از شرمگاه دیگران فرو بیندازند و شرمگاه خود را در مقابل دید دیگران بپوشانند و در مورد زنان هم همینطور


حالا ما اگر بخواهیم نهی از منکر کنیم یا بالاتر از آن بخواهیم چشممان را از چیزی که خدا دستور داده پایین بیندازیم چه باید بکنیم؟

اگر درست آیه را ترجمه کنیم دیگر اینقدر دچار زحمت و درد سر و زد و خورد و فحش به علما و چرت دانستن دین نمی شویم.


چند نمونه دیگر هم از این احتباک پیدا میکنم و در پی نوشت اضافه خواهم کرد


عاقبتهامان بخیر



  • مجید شفیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


وَیَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ‌ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ‌ ۖ وَکَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا ﴿١١﴾ اسرا

آدم خوب و بد را یک جور میخواهد!!!

چرا این طور است!؟

حرف منطقی ای نیست و از خدا بعدید است! به ادامه اش باید توجه کنیم


میگوید: و انسان شتابزده است


چه جالب! یعنی آدم با شتاب زدگی و عدم دقت بد را خوب میداند و می خواهدش و این یک آسیب جدی است.


چه باید کرد؟


آیه بعد را ببینیم

وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ‌ آیَتَیْنِ ۖ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ‌ مُبْصِرَ‌ةً لِّتَبْتَغُوا فَضْلًا مِّن رَّ‌بِّکُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلًا ﴿١٢﴾ اسرا

ما شب و روز را دو نشانه قرار دادیم؛ پس شب را بی نور نمودیم و روز را روشن ساختیم، تا روزی و رزقی را از پروردگارتان بطلبید و برای اینکه شماره سال ها و حساب  را بدانید، و هر چیزی را به روشنی و به طور کامل بیان کردیم. 


چه ربطی به آیه قبل می تواند داشته باشد!؟

چه زمانی عجله رخ می دهد؟


تاریکی= عدم وضوح = ابهام

روز = روشنایی = معلوم بودن ابعاد مسئله


چه جالب

میگوید در روز از خدا روزی بخواهید

شب زمان روزی خواستن نیست

یا

وقتی مسئله ای برامون روشن نیست (شب) (شاید بد باشد و تو خوب میپنداریش) صبر کنیم تا مسئله واضح بشود (روز) (مشخص شود خوب است یا بد) و وقتی فهمیده شد خوب کدام است، از خدا بخواهیمش

و در پایان

همه چیز را روشن بیان کردیم


پس عجله نکنیم، فکر کنیم، سوال کنیم، فهم کنیم و بعد از خدا بخواهیمش


ببینیم در ادامه خدا چه میگوید:


وَکُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَ‌هُ فِی عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِ‌جُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورً‌ا ﴿١٣﴾ اسرا

و لازمه هر انسانی پرنده ای در گردنش است که برایش در روز قیامت خارج می شود به صورت واضح

این ترجمه ایراد دارد ظاهرا

باید ببینیم طائره به چه معناهای دیگری است

در کتاب لغت نوشته: "عملی که از آدم سر میزند"

جالب شد


حالا دوباره ترجمه را بخوانیم

و ملازم هر انسانی عملش است که بر عهده ی خودش است و در روز قیامت برای خودش منتشر میشود


به به


آیه ی بعد را هم ببینیم!

اقْرَ‌أْ کِتَابَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا ﴿١٤﴾ اسرا

مممممممممم

و آیه ی بعد


مَّنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ‌ وَازِرَ‌ةٌ وِزْرَ‌ أُخْرَ‌ىٰ ۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَ‌سُولًا ﴿١٥﴾ اسرا

هر کس هدایت یافت، فقط به سود خودش هدایت می یابد و هر کس گمراه شد، فقط به زیان خودش گمراه می شود. و هیچ بردارنده بار گناهی بار گناه دیگری را به دوش خود بر نمی دارد؛ و ما بدون اینکه فرستاده ای را بفرستیم، عذاب کننده نبودیم


خب باز هم به شفاعت ضربه زده در این آیه و محکم میگوید کسی بار گناه کسی را برنمیدارد و یک مطلب مهم دیگر را هم به ما گوش زد میکند و آنهم این است که از گمراهی کسی ناراحت نباشیم و از هدایت کسان شاد! چون از هم جدایِ جدایِ جدا هستیم و ممکن نیست بتوانیم کسی را هدایت کنیم تا خودش نخواهد و برای همین هم هست که خدا به پیامبرانش گفته ناراحت گمراهی نباشید! خودتان را برای هدایت آنها به زحمت نیندازید و شما جز بشارت دهنده و انذار کننده ای نیستید.


یک مطلب هم در مورد بعثت رسول بگویم:

خدا میگوید عذاب نمیدهم تا واضح نکنم چیزی را(بعثت رسول)

از آن طرف میگه عجله نکن و صبر کن تا مسئله واضح بشه


اگر عجله کردی و بد را خواستی و به آن رسیدی عذاب میبینی چون صبر نکردی برای بعثت رسول

اگر دلیل بر بدی چیزی داشتی و انتخابش کردی هم دیگر واضح است چه میشود


و بعد یادمان نرود خودمان و تنها و تنها و تنها خودمان مسئول اعمالمان هستیم!


مثل اینکه الوتر الموتوری که برای امام حسین میگویم  برای خودمون صادق تر است!!!

  • مجید شفیعی