سفر نامه ای از خودم (قسمت دوازدهم)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
در آن مکان زیبا که به سنگهای سفید و صیقلیِ سیل آورده
شده از سیل سال قبل مزین شده بود، خود را به کنار آبشار رسانده وحالا که ساعت حدود
12 را نشان میداد زنگی به همسر مورد علاقه ام زدم که از صبح امکان تماس با او را
از دست داده بودم و به جز دو شعری که برایش فرستاده بودم هیچ خبری از او نداشتم.
گوشی را برداشت و جیغ مهربانی کشید. هم را بوسیدیم و از بابت شعرها تشکر کرد. حالش
و حال لیلایمان را پرسیدم و اینکه دیشب را خوب گذرانده است یا نه؟ که خوشحال بود و
امید وار بود که به من هم خوش گذشته باشد.
خدا حافظی کردم و خود را به عباس آباد رساندم، نزدیکهای
اذان ظهر بود و من نیز خود را به
مسجد رساندم و با جماعتی هم نوا شدم خدا را.
قصد کردم دیگر نمانم
از عابران سیر محبت خورده
بودم و دلم هم برای همسرم تنگ شده بود. همینها کافی بود تا برگردم.
آمدم و دیگر تا تهران کسی را برای سوار کردن نیافتم جز
دو زن که از شرِ خیر رساندن به آنها بن کل صرفه نظر کردم و تا خود تهران تاختم!
هزینه سفرم شد 22 هزار تومان پول بنزین، 4 هزار تومان آب
انار برای میزبانم و 2150 تومان پول صبحانه و نهار که از عمو بهادین خریدم و 4500 تومان
هزینه کافی نت و 2 هزار تومان بستنی از شیر گوسفند در زنگوله پل و آب معدنی ای و
البته یک برگ جریمه 50 هزار تومانی برای سبقت غیر مجاز که خدایی مجاز ترین سبقت در
سفرم بود و خیلی سوزش داشت. باید 100 هزار تومان جریمه می شدم ولی لطف کرد آدم
مزخرف و 50 هزار تومان جریمه نمود.
روزی با رضای امیرخانی درباره ی سفر ارزان صحبت می کردیم و او هم از سفرهایش گفت و از سفرهای پیاده ی نادر ابراهیمی و بعدها هم مطلبی دیدم از آقا جواد محقق که درباره سفرهایش بود در ماهنامه ی داستان که حتما مطالعه بفرمایید این ماهنامه ی وزین را. آری باید سفر کرد و ارزان سفر کرد و دست به چآدر بود و نا خوانده مهمان شد بر سفره ی دوستان تا رحمت خدا شامل گردد و زمین را نیز سیر کرده باشیم هزینه ی این سفر 40 هزار تومان هم نشد و جای همه خالی بود.
92/3/22
ادامه دارد
چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۱۷
- ۹۲/۰۴/۰۵
سفر به این کوتاهی اما جوری تعریف کرده اید که دل ادم اب میفتد!
شما واقعا رضای امیر خانی را دیده اید و با او حرف زده اید؟ چقدر جالب! خیلی جالب!
من هم عاشق سفرم!
اما حیف که ما زن ها نمیتوانیم مثل شما آزادانه و بی ترس و سرخوش سفر کنیم...