دو بیت (4) :: دوست کاغذی

سلام
در دیدگاه قبلی نوشته بودم :
ممنونم از قلم و قدم رنجه ی جنابعالی به وبِ "و به حضور او ...
منظورم همان عنوان وبم بود.
"او" همان خداست و بقول نکته دان عزیز (مینا جان) :
« شوخی که نیست ؛ "او" وا‍ژه ی آسمانی نفیسی ست ».

راستی یادم رفته بود در ادامه ی نظرم در مورد شعر ، خدمتتون عرض کنم که شعرتون اصلا اشکال وزنی نداره.
برای همه دعا کنید که :
در روز فراخوانیِ راستین ، وقتی دستمان را به سوی آب دراز می کنیم ؛ آب از ما دور نشود و یا چنین نباشد که دستمان به آب نرسد.
هر چه به تصویر نگاه میکنم آیه های بیشتری به ذهنم می رسه.
موفق و پیروز باشید.

پاسخ:
سلام

ممنون از توضیحتون

الهی شکر

:)

@}-----

۰۱ دی ۹۳ ، ۰۰:۱۳

بهمن

سلام مجید جان؛

میشه بفرمائید شاعر این شعر کیست ؟

تا اگه شما هستین ، از این ببعد تمام قد تر به وبتون سر بزنیم ...

ترکیب همه چی عالی بود . همین که حس خوبی رو منتقل میکنه پس همه چی عالیه ...

بلداتون شیرین و شکلاتی ...[آیکون یه عالمه شیرینی و عشق و محبت برا دوست خوبم و خونواده ی گلتون]

پاسخ:
سلام بهمنم

خط خطیه منه بله

ممنونتم و صاحب قدمی داداش بزرگترم

:)
@}-----

۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۴۵

گلاره امیری

عکسش خیلی خوبه...

شعرش هم خوبه...

این بیتش خوب تر:

"

نفرین به من گر از تو خواهم شرب نابی

یا کمتر از آن، کاسه ای یا جرعه آبی"...

پاسخ:
سلام

خوشحالم که پسند شده

اون بهتر شده چون جوشش داشته و اصلاح
:)
@}----

۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۷

ایلیا خوئی

سلام
منظورتون اینه که "او" در جمله ی " ... و به حضور او گرد آورده می شوید" ، کیست ؟
در سوره ی انفال ، آیه ی 24 آمده است : ای مومنان ! ندای خدا و پیامبر را آنگاه که شما را به پیامی حیاتبخش می خواند ، اجابت کنید و بدانید که خدا میان انسان و دل او حائل و مانع [از نفوذ باطل و شیاطین] می شود و به حضور او گرد آورده می شوید.
من این آیه را بسیار دوست می دارم. خصوصا کلمه ی "حائل" (یَحُولُ) را وقتی که دشمن میخواهد حتی به جسم و پیکر تو آسیب و ضربه و صدمه ای بزند اما تو کوچکترین خراش و زخمی بر نمیداری.

پاسخ:
سلام

نه! در جمله ات در دیدگاه قبل

ممنون از شرح کلام و اجابت سوالم

و ذکر آیه ای از آیات الهی

:)

@}-----

۲۹ آذر ۹۳ ، ۰۷:۲۴

نسرین

و عکس...
خیلی جالب بود برام که یه عکس کاملا متناسب برای شعرتون پیدا کردین متفاوت بود عکسش

پاسخ:
دنبال چیزی تو مایه های سراب بودم ولی این رو دیدم و به دلم نشست

خوشحالم که نشسته کنار شعر

:)
@}-----

۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۳

نسرین

یه چیزی تو مایه های زم شبیه مدح بود
مصراع اول و دوم مدح و مصراع آخر زم
حرف تازه ای داشت به نظرم ممنون:)

پاسخ:
سلام

ممنون از توضیح خوبت

و خوشحالم که این حرفی داشت... تازه

:)
@}----

۲۶ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۶

ایلیا خوئی

سلام
ممنونم از قلم و قدم رنجه ی جنابعالی به وب وبه حضور او ...
هم شعرتون زیباست و هم تصویر انتخابی تون سرشار از شعر
بسیار عالی

پاسخ:
سلام

خواهش اومده بودم بارها و قلمم نیومد

او کیه؟

الهی شکر و خوشحالم که خوشتون اومد

:)

@}----

۲۶ آذر ۹۳ ، ۱۷:۴۵

کیشا

زیبا بود.

البته من نه رشتم ادبیات بوده و نه تخصص ادبی خاصی می دونم، اما نظر بنده به عنوان یه فرد عامی در این زمینه:

1- مصرع اول: "ز" به جای "از".

2- مصرع سوم: "دوستی" و "جایی" هردو به "ی" ختم میشن و این دو تا آهنگ کشیده، پشت سر هم، می تونه جذاب نباشه. یعنی با جایگزین کردن یه کدومشون، میشه خیلی جذاب تر بشه. مثلاً "دوستیت" به جای "دوستی".

ولی مفهوم: عالی

پاسخ:
زنده باشید

ممنون شما هستم که قلم اصلاح دست گرفتید

وزن شعر مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع

با این وزن نمیشه از "ز" استفاده کرد چون وزن رو بهم میزنه (البته تا اونجا که دقت کردم و ممکنه اشتباه کرده باشم)

مصرع سوم یه هجا کم داره و با این پیشنهاد شما درست میشه ممنون
اصلاح میشه

من ممنونم و یاد گرفتم
خیلی خوش اومدید

:)
@}-----

۲۶ آذر ۹۳ ، ۰۹:۵۷

دنیای من

سلام

این عکسی که گذاشتید عکس چیه؟؟ من هر چی نگاه میکنم نمیفهمم.

شعر تون هم خوب بود فقط یه جاهایی اشکال نداره؟؟ حالا باز خودتون بهتر میدونید :)

پاسخ:
سلام

کسی با مشت کوبیده به آب

جای ایرادش رو بهم بگوو پیشنهاد اگر داری

:)
@}----

۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۷:۲۲

نقطه چین

دستان ِ تو آسایش ِ چشمان ِ‌آبی

دنیای ِ من ، دنیای ِ تو ؛ دنیای ِ آبی

" زیبا بود "

ممنون

پاسخ:
سلام

الهی شکر

نوش جان

:)

@}----

۲۵ آذر ۹۳ ، ۰۹:۰۷

خرید ملک در ترکیه