دختران باید فریاد بزنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
یکی از بزرگوارانی -نرگس خانم نادری- که به این مختصرِ حقیر سر زده است، در نظرات مطلب حوض نقاشی امر کردند که در مورد فیلم "هیس دخترها فریاد نمی زنند" هم مطلب بگذارید. که ما هم چشمی گفتیم و از آنجا که فیلم را ندیده بودم به یکی از رفقا که فیلم را دیده بود رو انداختم تا نقدی بر این فیلم بنویسند! و ایشان هم این زحمت را به همسرِ گرامشان منتقل کردند و باید ایشان را معرفی کنم که کارشناس ارشد علوم ارتباطات هستند و برای نوشتن این متن توانا و صاحب علم و شایسته. پس از هر دو بزرگوار تشکر کرده و شما را دعوت می کنم تا پای نقد این فیلم بنشینیم.
هیس دخترها فریاد نمی زنند
بسم الله الرحمن الرحیم
فیلم را در اکران خصوصی حوزه هنری ، حدودا یک ماه بعد از جشنواره فیلم فجر دیدم . در این مدت نقد هایی از فیلم خوانده و شنیده بودم ، که گاه لحنشان بسیار تند بود و گاه بسیار آرام و مشوق فیلم.
نام پوران درخشنده همواره در ذهن مخاطب یک فیلم ساز منتقد اجتماعی را تداعی می کند که معمولا به نوبه خود نو و قابل تامل سخن می گوید ؛ و این بار پای نقدی در میان است که به علت عرف اجتماعی مدتها مسکوت مانده و همین سکوت ما را از توجه به چنین موضوعی مغفول ساخته است.
موضوع هیس دختر ها فریاد نمیزنند سنگین است ، شدیدا با روح مخاطب بازی می کند و بعد از پایان فیلم این تلخی مخاطب را رها نمی سازد. داستان از آنجایی آغاز می شود که شیرین در شب عروسی خود دست به قتلی می زند ودر پی داستان روشن می شود که شیرین به واسطه بی توجهی والدین در کودکی بارها توسط نگهبانی که او را از مدرسه به منزل می آورد مورد آزار جنسی واقع شده است و ...
معضل تجاوز به خصوص تجاوز و آزار جنسی دختران و زنان از معضلاتی است که کمتر به آن پرداخته ایم و عدم صحبت درباره آن تابویی است که درخشنده سعی دارد آن را بشکند .* او برای شکستن این سکوت از بین جامعه قربانی چنین جرایمی ، به کودکان دختر می پردازد که به نظر من قصد دارد با چنین پرداختی یادآور شود که همیشه آدم های مریض! در جامعه وجود دارند؛ علاوه بر آن در حین نمایش به تجاوز های جنسی زنان نیز اشاره می کند و از زبان وکیل داستان مطرح می سازد که سکوت در برابر سوء استفاده ، مزاحمت ، آزار و تجاوز جنسی در سنین بزرگسالی ریشه در همان تابو و عرف اجتماعی دارد که در صورت وقوع چنین جرمی، قربانی را مقصر دانسته و به مرور او را منزوی ساخته و حتی آسیب از فرد به خانواده ی قربانی نیز سرایت کرده و آینده و زندگی قربانی به نوعی تباه چنین فهم و اشتباه جمعی خواهد شد.
درخشنده در آغاز فیلم قصد دارد به توصیف موضوع بپردازد و مخاطب را با موضوعی آشنا رو به رو سازد.در میان فیلم مخاطب در میابد که این دختر نه تنها قربانی آزار جنسی است بلکه قربانی عدم وجود حریم خانواده ، عدم مسئولیت پذیری پدر و مادر، بی توجهی به نیاز شیرین برای راهنمایی وی در خانه دومش یعنی مدرسه و تمام کسانی است که در قبال مسئولیت خود کوتاهی کرده اند. او همچنین با نشان دادن خانواده حاجی نظر ،فردی که دخترش چون شیرین دچار آزار های جنسی فرد غریبه ایست!، این هشدار را به مخاطب می دهد مراقب باشید داستان برای بیست سال پیش نیست!
درخشنده عرف اجتماعی حاکم را نیز محاکمه می کند و با برجسته سازی واژه "آبرو" در فیلم نشان می دهد که این واژه تنها یک تابو اجتماعی است که در صورت بها دادن به آن، زندگی افرادی چون شیرین و دختران دیگری که سرنوشتی چون او داشته اند تباه می شود.عرفی که مجرم را آزاد می گذارد تا به جنایات خود ادامه دهد.برای شاهد وی به پرونده های تجاوزی اشاره می کند که با وجود تکرار جرم به دفعات ، هیچ شاکی خصوصی ندارند. یا پرونده هایی که بعد ازحدودا بیست یا سی مورد تجاوز به واسطه شکایت یک و یا چند نفر! مورد بررسی قرار گرفته اند و مجرم بعد از دستگیری به موارد دیگر نیز اشاره کرده است .در نقش حاجی نظر، پدر دختر بچه ای که چون شیرین قربانی آزار های جنسی توسط مقتول است،مشاهده می کنیم که او نیز دقیقا از به بهانه و ترس از آبرو! برای حضور در دادگاه جهت شهادت خودداری می کند.
به نظر من ، با وجود برخی نقدهایی که بر فیلم نگاشته شده و اشاره بر طعنه زدن درخشنده به حکم قصاص در اسلام دارد،قصاص شیرین برای گارگردان بیشتر یک بازی دراماتیک و ایجاد یک تعلیق طولانی و حتی طاقت فرساست! اگر درخشنده با حکم قصاص مخالف بود برای مراد (نگبانی که شیرین و بیست و هفت مورد دیگر ار آزار جنسی داده بود) همان تعلیق را در اجرای حکم قصاص نمایش می داد و سعی میکرد از اجرای این حکم طفره رود، اما کارگردان تنها حکم لازم برای فردی چون مراد را اعدام می داند و بدون هیچ وقفه و اعتراضی آن را اجرا و به نمایش می گذارد. قصاص مساله درخشنده نیست.وی قصد دارد با ایجاد تعلیق در انتهای فیلم نشان دهد که طناب دار شیرین همان بی توجهی های پدر و مادر و کانونیست که تنها مامن و پناه کودکان است. به نظر من درخشنده با حکم قصاص بازی کرده است تا بتواند مخاطب را بیش از پیش با خود همراه سازد. گرچه دربرخی از سکانس ها چون زمانی که مخاطب و شیرین منتظر حکم دادگاه هستند، به عملکرد دادگاه و و حکمش طعنه می زند و در ناباوری حکم قصاص را برای او رقم می زند . اما نمی توان بر حکم دادگاه نیز خرده گرفت چراکه دادگاه مدرک مستدلی مبنی بر دفاع شیرین از دختری که مورد تجاوز واقع شده در دست ندارد. اما مخاطب از آنجا که شاهد کل است انتظاری دیگر دارد.پوران درخشنده زیرکانه و حساس با حکم قصاص بازی کرده است و با پایان باز فیلم این بازی را نیمه کاره رها می سازد تا تاثیر نهایی را بر ذهن و روح مخاطب باقی بگذارد.
زهرا عابدی
سه شنبه, ۲۷ فروردین ۱۳۹۲، 14:۲۵
- ۹۲/۰۱/۲۷