مریم
شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۴۸ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
با سهم نان خود به صحن مسجد می آمد و آنرا به کسی می داد
خیلیها از این سخاوت او با خبر بودند و برای بدست آوردن نانش
به او دروغ می گفتند که: «گرسنه ام»
و او با لبخند نان خود را به آن شخص می بخشید
به او اعتراض می کردند که: «این شخص نیازمند نیست! چرا فریبش را می خوری؟»
لبخند میزد و می گفت: «می دانم» و می رفت
و خدا به او از جایی که حسابش را نمی کرد روزی می داد
فدای شما مریم خانم.... که بر گزیده ی زنان عالمید از سوی خدا
- ۹۳/۰۱/۱۶