چه کنم با غم دل؟
خادم آب آورد.
آقا دوباره گریه کردند.
خادم گفت: آقا سالها از آن واقعه می گذر و شما هنوز با دیدن آب گریه میکنید!!!!؟
آقا با گریه پاسخ دادند: یعقوب یک یوسف از دست داد و میدانست که زنده است با این وجود آنقدر گریه کرد که چشمانش سفید شد.
چه ملامت می کنی منی را که در یک روز 13 یوسف از دست دادم با آن وضع فجیع.
به فدای دل پر خونت یا علی ای که زینت بندگان خدا بودی.
************************************************
در این سال ممکن است که اتفاقات ناگواری برای ما افتاده باشد....
به یاد غربت و هجوم مصائب بر فرزند رسول خدا دل آرام کنیم و صبر را زینت بندگی مان.
من امسال خیلی دل شکستم
ای سنگها مرا به رسمیت بشناسید
دلمون رو بتکونیم
اگه دلمون شیکسته یا لب پر شده
یه سوهان برداریم بریم تو آفتاب بشینیم و گوشه های تیزش رو صاف کنیم
و یادمون باشه که خدا تو دلای شیکسته س
قدر این حالمونم بدونیم که خوش حالیه برای خودش
سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱
- ۹۲/۱۲/۲۷
من امسال خیلی دل شکستم
ای سنگها مرا به رسمیت بشناسید...!
جمله ی زیبایی بود...
دل من رو هم شکسته بودین...عیب نداره...کم کم کمرنگ میشه برام...امیدوارم...