نقدی بر نقدم (درباره ی رسوایی)
شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۰۸ ق.ظ
چه قدر خوشحال شدم و قتی نقدی بر نقدم به دستم رسید و خوشحال تر هستم که این امکان را دارم که آن را منتشر کنم.
- اولین نقدی که به نوشته ی شما دارم اینه که گفته بودین بیننده ی فیلم هیچ گاه از افسانه بدش نمیاد!!!
- اولین نقدی که به نوشته ی شما دارم اینه که گفته بودین بیننده ی فیلم هیچ گاه از افسانه بدش نمیاد!!!
در حالی که تمام اعمال
و حرکات تحریک امیز افسانه باعث انزجار مخاطب میشود نوع پوشش و ارایش لحن حرف زدن
که بی حیایی در ان موج میزند گدایی محبت و توجه از مردها همه ی اینها باعث ایجاد این انزجار در ما شد(من و
خانواده ام)
- دومین نقدم به نقد شما
این بود که شخصیت حاجی بازاری رو شخصیت ماه و دوس داشتنی یاد کردین!!!!
این شخصیت و باالخص
بازی شریفی نیا در این نقش با توجه به پیشینه اش و کلیشه شدنش در این نقش حاجی
بازاری متظاهر و ریاکار باعث ایجاد یک فاجعه در شخصیت پردازی فیلم شده بود.مخاطب
فیلم هرچقدر هم اهل فیلم دیدن حرفه ای نباشد با دیدن چند باره ی شریفی نیا در یک
نقش به شدت نخ نما شده دچار انزجار میشود!از سوی دیگر شخصیت جذاب و دوس
داشتنی حاج یوسف با بازی بی نظیر اکبر
عبدی که هر دو توافق داریم که خیلی دیدنی از کار در اومده.گفتین که چرا با شریفی
نیا مخالفت نمیکنه و باهاش کنار میاد این یک سیره و روشه در عالمان بزرگ که گاهی به افراد فرصت هایی بیش
از لیاقتشون میدن دلیلش رو نمیدونم ولی خب اون حاجی بازاری پولداره و بسیاری از
مردم طرفش هستن!اینکه گفتین دستگیری از زنها کار خوبیه بعله ولی همین طور که
خودتون هم گفتین با روش و اصولش نه از روی هوا و هوس تو فیلم چند دختر جوون بودن که حاجی هواشون رو داشت اینکه
برای هوس خودت دست چند زن جوون رو بگیری بدترین کاره از نظر من و البته فک میکنم
گناهش هست گردنش....
- و بالاخره افترا زدن به
حاج یوسف و افسانه که خیلی بچه گانه و
ساده انگارانه از کار در اومده بود.هرچند ده نمکی رو به شعارهای گل درشت دادن تو
فیلم میشناسیم و توقع ایجاد تعلیق هنرمندانه ازش نداریم ولی دیگه این قضیه خیلی
لوس بود!!!
حاج یوسف یه عالم مورد
اعتماد یه محل داره با پول دادن به افسانه به وظیفه ی شرعی اش عمل میکنه که اونم
دستگیری از نیازمنده همه میدونن که افسانه علاوه بر بدهکار بودن برادرش هم تو
بیمارستانه و نیاز مالی داره و این نکته هم
روشنه که یه عالم دین هیچ وقت برای
دستگیری از مستحق به پیشینه ی اخلاقی و رفتاریش نگاه نمیکنه.
- سکانس لشگر کشی به خونه
ی افسانه هم از یک فیلم اون ور آبی که علیه ایران ساخته شده کپی برداری شده
بود.اون فیلم که با بازی بازیگران ایرانی
مقیم فرنگ ساخته شده بود دقیقا قصه ی یک زنی پاکدامن بود اما بهش تهمت زده
شده بود و مردم با سنگسار کردنش حکم خدا رو از دید خودشون اجرا کردن.شایدم
این کپی برداری یه اتفاق بوده و ده نمکی اصلا اون فیلم رو ندیده ولی خب
این تقلید تو فیلم بود خواه یا
ناخواه.....
- سکانس اخر ولی خیلی خاص
و دیدنی از اب در اومده بود نماز خوندن
حاج یوسف جلوی در بسته ی مسجد و اون ترانه
ی دلنشین.
با تشکر از خانم رنجبر بابت نقد کردن نقد حقیر
با تشکر از خانم رنجبر بابت نقد کردن نقد حقیر
- ۹۲/۰۶/۳۰
سلام و خسته نباشید...
و حالا نظر بنده:
1- افسانه: از شروع تا پایان فیلم بنده از شخصیت افسانه هیچ بدم نیومد، به نظرم ته ته شخصیت افسانه یه بره معصوم وجود داشت و همین باعث شد تا ازش بدم نیاد او گدای محبت نبود اگر گدای محبت بود زرنگ نبود! زود گول میخورد! او بیشتر به دنبال کسب درآمد بود...
2- حاجی بازاری: شخصیت دو رو و ریا کار که واقعا احساس تنفر رو تو آدم زنده میکنه، حاجی بازاری و مردم کوچه و بازار نمونه بارز مردمان این زمونه هستن و اینکه عقلشون مطیع چشمشونه!
3- حاج یوسف: به نظرم یه کم غلو شده بود، درسته شخصیت با خدایی بود و آگاه ولی سکوت زیادیش هم خیلی جالب نبود گاهی اوقات سکوت نشانه رضایته و اینکه هر چی در موردت میگن درسته، دفاع از حق خود برا اینجور مواقع هست!