آخرین جمعه نمایشگاه (روز چهارم من، نهمین روز نمایشگاه)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
جمعه صبح بیدار شدم! باید زن و خانه آرام را رها می کردم و برای کاری که به من محول شده بود به جهنم دوست داشتنی کتاب یا همان نمایشگاه بیست و ششم می رفتم. جمعه بود و انتظار شلوغی شدید نمایشگاه را داشتم! و روز قبل را که شلوغ بود، کتاب زیارت کرده بودم و به تن مردمان دیارم مزین شده بودم و با خود می پنداشتم که امروز شلوغ تر از دیروز است، ولی در نظرم اینطور نبود و جمعه از روز قبل خلوت تر می نمود.
گفتم در این پست در مورد شلوغی نمایشگاه با شما خواهم گفت.
آمارها که بر اساس قاعده "رمان 1984" همیشه مثبت و مثبت تر از سال قبل است!؟ اما آنچه به چشم می آمد شلوغی کمتر نمایشگاه بود. باید انصاف هم داشت! نمایشگاه امسال یک تفاوت اساسی با نمایشگاههای قبل داشت و آنهم پهان پیکر شدنش بود. در پستهای قبل اشاره کردم که بخش دانشگاهی به کجا و البته بخش بین الملل که کلا به بیرون از مصلی انتقال یافته بود!
شلوغ یا خلوت مسئله به هر حال این نیست
از حق نباید گذشت که این دو جابجایی جمعیت متراکم سالهای گذشته را پراکنده کرده بود و ازدحام و گیر کردن جمعیت کمتر به چشم میخورد. به هر حال برخی از ناشران و بازدیدکنندگان راضی تر بودند و برخی می گفتند که دیگر کسی برای خرید به نمایشگاه نمی آید! یعنی جمعیت کتاب دوست حذف و تفرج کنندگان در این فضای شلوغ باقی مانده بودند! که اگر راستش را بخواهید به نظرم اینطور نبود. و فروش در انتشاراتهایی که واقعا فعالیت اقتصادی خوب و قوی انجام می دهند با قوت و قدرت جریان داشت و طبیعتا نشرهای ضعیف با کتیب تکراری و بازاری در حاشیه که بودند تر ترشدند که از آرزوهای من بوده و هست و این خود مزیت است نه مشکل.
ولی امید وارم که اوضاع اقتصادی عموم جامعه ارتقا یابد تا کتاب نیز در سبد خریدشان جای محکم خود را پیداتر کند. و در کل جزو معتقدین به ارزان بودن کتاب نیستم.
به هر حال نمایشگاه بیست و ششم نیز با ضعفها و قوتها و چه شلوغتر از گذشته و چه خلوتتر به کار خود پایان داد و این آخرین نمایشگاه این دو دولت بود. امید که وزیر بعدی طرحی نو در اندازد و نمایشگاه را نمایشگاه کند.
شنبه, ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۱۰
- ۹۲/۰۲/۲۷