ای وای چقد حرف دل من بود این پست، ولی نمیدونین برای برگردوندن هر کدوم از این ویژگی های عملکردی معماری ایرانیمون با چند نفر باید بجنگیم! در محیط تحصیل خیلی از استادای غرب زده ی دانشگاها، دانشجوهای خودباخته، در محیط کار رئسای شرکت پول دوست، شهرداریچی های بیسواد و... البته در لِول مردم، خیلی از شهروندای محترمی که همه ی زندگیشون به چشم و هم چشمی میگذره. ولی من عقب نمیشینم و حتماً برای رساله ی ارشدم در همین زمینه کار میکنم!
درباره ی عکس اول: بله...درست میگه...اما متاسفانه بد دوره و زمونه ای شده...واقعا" آدم نمی تونه به غریبه ها اعتماد کنه و مجبوریم به همه به چشم دزد نگاه کنیم!!!!!! مردم دیگه اون صداقت و پاکی گذشته رو ندارن...
عکس دوم: خب فکر زمستون رو هم بکنین؛تو ی یخ وبرف میرفتیم توی حیاط برای دستشویی،هی دستو پا بود که می شکست!!!!
عکس سوم: من آشپزخونه ی اوپن رو دوست دارم...چون فرقی نداره به هر حال...مهمون اگه زن باشه یا محرم باشه،که جلوش راحتی و در و دیوار لازم نداره؛اگر هم غریبه و نامحرم باشه،به هر حال باید حجابت رو پیشش رعایت کنی؛چه آشپزخونه اوپن باشه و چه نباشه! آدم که وقتی مهمون داره،نمیره بشینه توی آشپزخونه و بیرون نیاد؛واسه دو دقیقه رفتن به آشپزخونه و چای و میوه آوردن هم که حجاب مون رو برنمیداریم!!!!! :)
آخ آخ که چقد بدم میاد از این آشپزخونه ی اوپن! البته ما اگه مهمون مرد داشته باشیم پرده رو میکشیم و راحتیم ولی خب در یه چیز دیگه بود:)) دستشویی رو هم به شدت موافقم باهاش که باید تو حیاط باشه