دوست کاغذی

درباره کتابهایی که خوانده ام، می خوانم و خواهم خواند. شاید فیلم هم نقد کردیم

دوست کاغذی

درباره کتابهایی که خوانده ام، می خوانم و خواهم خواند. شاید فیلم هم نقد کردیم

مشخصات بلاگ

برای معرفی کتاب فیلم و سایر چیزها

آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

هربال و تنهایی هایش (قسمت اول)

دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام


واقعا برای فرهنگ ما شاید غریب باشد که بشنویم یکصد تا یکصد و پنجاه هزار نسخه از آخرین اثر نویسنده ای ظرف چند ساعت نایاب شود!!!!


ولی آثار هربال آنهم در سالهای دهه ی 70 میلادی این گونه بودند آنهم در کشور کم و بیش گمنامی مثل چک.


خلاصه خیلی فاصله داریم با جوامع اهل فرهنگ و مطالعه بی تعارف و خوبیش این است که مستعد جهش در این زمینه هستیم.


کاش این اتفاق بیوفته.


کاش نمایشگاه کتاب تهران به گورستان تاریخ بپیونده تا کتابها راه خود را به کتابفروشی ها باز کنند.


این کتاب رو دوست دارم تو چند پست مطرح کنم.


تنهایی پرهیاهو


کتابهایی از این دست که در خفقان جوامع کمونیستی تولید میشود همیشه حالتی شعر گونه دارند و پراند از تمثیل و استعاره و صنایع ادبی و خلاصه خواندنشان در چند صفحه ی اول به عنوان داستان با کشش کمی همراه است اما زبان نویسنده که در دهانت بچرخد و فکرت که همراه فکرش قدم بزند به سرعت همدل و همراه کتاب می شوی و این کتاب هم از همان دسته از کتابهاست.


کتاب چون در مورد کتاب است برای ما دیوانگان کتاب نکات جالب و حسرت برانگیزی دارد



مثل وقتهایی که شخص اول داستان کتابها و یا مجلات و یا حتی نقاشی های با ارزشی را پیدا میکند یا وقتی کشف میکند که کتابخانه ی با ارزشی در خلال جنگ به دست دلالان کاغذ افتاده و آنها هم برای خمیر کردن کتابهای با ارزش بسیار زیاد، تعلل نمی کنند و هانتا (شخص اول داستان) است که با حضور به موقع و اطلاع دادن به مقامات کتابها را نجات می دهد ولی حیف که کتابها به تاراج میرود.


کتاب پر است از اسامی متفکران و نویسندگان و هنرمندان بزرگ و بخشی از آثارشان که بسیار به کام آدم خوش می آید.


خلاصه داستان را از این پست بخوانید که روده درازی نکرده باشم و البته وقتی بهتری موجود هست به آن مراجعه کنیم.


کتاب به موضوعات اجتماعی دوران 1975 می پردازد و با رندی خواصی شرایط زمان و گذار از جامعه ی سنتی سلطنتی به مدرن سوسیالیستی را نمایش میدهد با مقایسه ای هوشمندانه نسبت به سبک و ابزار و لباس و نوشیدنی های این دو فضا و ساعت کار و حقوق کارگر و ...


کتاب به موضوع زن و انواع روحیات زنانه هم بخوبی پرداخته است که در پستی مجزا به آن می پردازم.


بهومیل هربال به ظاهر نویسنده ی باهوشی است که وقت مخاطبش را هدر نمی دهد و به فهم و اعتماد او خیانت نمی کند پس این کتاب و دیگر آثار او را با خیال راحت بخوانیم



اشاره: این کتاب رو از پست نسرین خانم رنجبر شناختم و خواندم و از او برای آشنایی با این نویسنده سپاسگذارم


نسخه پی دی اف کتاب


ولی برید بخرید و بوی کاغذ و چوهر رو بجوید

  • مجید شفیعی

نظرات (۱۴)

اسمش را شنیده بودم ولی الان کاملا وسوسه شدم به خواندنش
پاسخ:
سلام
خوش اومدید

خیلی خوبه
خیلی

@}-----
:)
سلام شیرینی رو باید شما بدید که امشب عید آقایونه و پدر هم هستید و مبارکا باشه ان شالله سالیان سال سایه تون رو سر لیلا خانوم و مرضیه جون باشه
پاسخ:
سلام

ممنون از دعای خیرتون

.
.
.
.
.
بیچاره ما روز زن رو باید تبریک بگیم که هچ
کادو و گل بدیم که هچ

روز مردم باید شیرینی بدیم

ای بابا   :/

@}----

عوضش میلاد امیر مومنان مبارک باشه بر همه مون

:)

اینم هم شیرینی داره هم کف
هستم  ولی با دنیام قهرم . قدیما بزرگترها پا در میونی میکردن وقتی دو فر با هم قهر میشدن . من و دنیام قهریم  با هم  کسی بزرگی نکرد واسمون خودمون یواشکی آشتی کردیم :) ههههههه
پاسخ:
اینم از تجارب خوب اتفاقا که خیلی وختا اگه بزرگترا کاری به کوچیکترا نداشته باشن خودشون با هم مشکلاتشون رو حل میکنن

البته در اینجا حقیر عمرا بزرگ نیستم ها

خوب پس ما شیرینی آشتی کنون می خوایم

:)

@}-----
سلام خبری نیست ازتون؟؟ خبری از ما نمیگیرید؟؟؟!!!:)))
پاسخ:
سلام

یه امروز نبودم ها

هر روز وبت میام ولی خبری از شیوا خانوم نیست

:)

خوش اومدی
راجع به اون شعر پرسیده بودین حدس زدم پست قبلی اش رو نخوندین اومدم بگم که جوابتون رو اونجا دادم
پاسخ:
ممنون 
اون رو نوندم و گذاشتم برای وقتی دیگر

چون از بالا شروع کردم به خوندن و شعر مفصل بود و خوندن دونم پر شده بود در اون لحظه

میرم می خوندم

:)


حالا خودمون بخونیم و آگاه باشیم، ایشالا مشمول تئوری قطره قطره جمع گردد میشیم...
پاسخ:
حتما همینطوره و قطره قطره

و به قول خدا مثنی و فردا

:)
کتاب نخون شدنم رو میگم
21 و 22 اردیبهشت احتمالا تهرانم
مقاله ام پذیرفته شده تو همایش دانشگاه علامه
پاسخ:
سلام

و تبریک بابت پذیرفته شدن مقاله تون

:)
خوشحالم که خوندین تنهایی رو البته با بوی کاغذ
منتظر ادامه ی معرفی هستم
من هنوز بی معرفتی هام ادامه داره در حق کتاب
پاسخ:
سلام


کدوم بی معرفتی؟؟؟

:-ا
  • کتابدار عترت
  • معرفی خوبی بود و البته جذاب
    نقد نمی کنم در مورد نوشته تان
    می خواهم تعریف کنم که چه قدر رسا کلمات را ادا می کنید
    ادم ترغیب می شود به خوانش ِ آن
    پس می خوانیمش حتما .......
    پاسخ:
    سلام

    نقد رو بکنید که بهش نیاز دارم

    منتظرم و ممنون
    :)
    تنهای پر هیاهو رو می پرستم.....
    شاید خوندن این اثر هرابال منو بیشتر و بیشتر به فکر کردن وامیداره! یک توفیق اجباری.....
    قلمش رو دوست داشتم و اگه قرار باشه دوباره خوانی کنم کتابامو قطعا تنهایی پر هیاهو که به زندگیم برمیگرده انتخاب اولمه......
    هنوز هم درگیر اینم که چرا با نمایشگاه مخالفید؟
    راستی سلام......

    پاسخ:
    سلام

    تو پستهای پارسال همین موقع بهش پرداختم

    نمایشاه باعث میشه اقتصاد کتاب سالم نباشه و برای همین ناشرا برای تبلیغ کتاباشون و رسوندن کتاباشون به شهرهای دیگه که هیچ به طح شهر تهران هم تلاشی نکنن و تبلیغ کتاباشون که دیگه هیچ

    به هر حال ما داریم ضربه می خوریم از این سبک برگزاری نمایشگاه

    اصلا از اسمش پیداست

    نمایشگاه!!!!!!!!

    فروشگاه که نیست

    به عنوان مثال زبان نوسینده که در دهانت بچرخد و فکرت با فکرش همقدم شود از این جمله خیلی خوشم اومد کلا از اون پاراگراف خوشم اومد یا جمله ی آخر بوی کاغذ و جوهر رو بجوید و... تعابیر زیاد است دیگر:)))))

    پاسخ:
    ای بابا عجب چیز خوبی بود این ذهن من و من بی خبر بودم ازش 

    ممنون که کشفم کردید


    @}----

    :)
    سلام گفتید نسرین یهو دلم واسش تنگ شد:((( آقا درسته لینکش رو گذاشتید ولی من یکی دانلودش نمیکنم نه اینکه از کتابش خوشم نیاد ها نه . از کتاب الکترونیکی خوشم نمیاد همون دارالمجانین رو خوندم بسه واسم چشمام داشت می ترکید حالا گیر کرده بودم نه راه پس داشتم نه پیش . وسط داستان رو میگم خخخخخخ بالاخره با هزار زحمت تمومش کردم ولی به خودم قول دادم که دیگه کتاب الکترونیکی نخونم .  در ضمن خوب معرفی کرده بودید و از بعضی تعابیری استفاده کرده بودید که خوشمان آمد@}------
    پاسخ:
    سلام

    کاش می گفتید از کدام تعابیر :)

    @}---

    البته امیدوارم بخش زنهای کتاب رو بتونم خوب در بیارم که حقش ادا بشه

    و شاید بخش اجتماعیش

    تا ببینم خدا چی میخواد


    سلام
    باتشکر از مطلب خوبتون.ای کاش در کشور ما هم همچین فرهنگی ایجاد بشه.
    اما من چند مورد کتاب می خواستم که تو نمایشگاه کتاب نبود!!!!!!!!!!!!
    پاسخ:
    سلام

    بیا اینم نمایشگاه

    ای خدا به دادا برس

    :(
    استفاده کردیم...
    سلام
     به روزیم با شهید جانم
    www.parishaniat.blog.ir

    پاسخ:
    سلام

    خوش اومدید

    چشم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی